دمی به سرزنش خود نشستنم زیباست 
خلیل وار بت خود شکستنم زیباست
مگس صفت نشینم به روی نکته زخم
بر روی زخم چو مرهم نشستنم زیباست
...

و
ندیدیم رمه آنقدر که چوپان دیدیم

گر بیایی دهمت جان گر نیایی کشدم هجر
من که زین هر دو هلاکم چه بیایی چه نیایی.

خلقت ای کاش چنان بود که در رویت خلق
باطن هر کسی از ظاهر او پیدا بود