نوشته بود :

دین باید ایجاد محبت و اتحاد نماید……اگر ننماید چه ؟


همان همان طور که می دانید یکی از اهداف ادیان ایجاد محبت و اتحاد است و این هدف یکی از اصلی ترین اهداف ادیان است و حتی در آئین بهایی این تعلیم جزء تعالیم دوازده گانه است و از اهمیت خاصی بر خوردار است.
در ابتدا لازم است که مختصری در مورد این تعلیم توضیحاتی داده شود که با آن بیشتر آشنا شویم-توضیحاتی که ذکر می شود از تعالیم اهل بهاء استخراج شده است-
دین باید سبب الفت و محبت باشد. اگر دین سبب عداوت شود، نتیجه ندارد، بی دینی بهتر است زیرا سبب عداوت و بغضاء بین بشر است و هر چه سبب عداوت است، مبغوض خداوند است و آنچه سبب الفت و محبت است مقبول و ممدوح . اگر سبب قتال و درندگی شود، آن دین نیست ، بی دینی بهتر از آن است زیرا دین به منزله ی علاج است . اگر علاج سبب مرض شود، البته بی علاجی بهتر است. لهذا اگر دین سبب حرب و قتال شود، سبب محبت باشد، سبب ارتباط بین عموم بشر باشد.
با مطالعه ی در تاریخ ادیان و همچنین در آثار پیامبران ادیان متوجه خواهیم شد که هدف دین محبت و الفت بوده است در زمان موسی وحدت و ایجاد محبت تنها در قوم بنی اسرائیل معنا داشت و بس ؛ در زمان مسیحیان تنها بین مسیحیان مفهوم داشت و سعی میشد که به یک وحدت واحد برسند و در زمان دیانت اسلام نیز به نحوی دیگر خواستار وحدت بود که البته برای رسیدن به وحدتی اسلامی از هیچ کوششی دریغ نشد و با کشتار افراد اعم از دین دار و بی دین و عرب و عجم سعی در رسیدن به این وحدت کردند .
بله، کشتار وسیله ای برای نیل به مقصود !
شواهد بسیاری موجود است که بیان ذکر شده را تائید می کند که من سعی می کنم به خلاصه ی از آنها در طول مقاله اشاره کنم .

به راستی چه شد که این گونه شد ؟ چه شد که دینی که برای رسیدن به آرامش و محبت و اتحاد آمده بود به جای ایجاد این اهداف به قتل و نابودی گرائید وجالب آنکه به منظور همان هدف؟
چه شد که در اروپا محاکم تفتیش عقاید راه اندازی شد و با این کار مردم بی گناه را زنده زنده سوزاندن و یا به دار آویختند و یا با شکنجه های وحشتناک خود آرزو ی مرگ را حتی برای کودکان نو پا به وجود آورند.
چگونه شد که ملحدان را حتی اگر از اجتماع به دور هم بودند و در غار ها مخفی بودند دستور دستگیری و نابودی هر چه سریع تر آنها را از طریق کلیسا و پاپ داشتند؟-می توانید برای مطالعه ی بیشتر به کتاب کشمکش دین و عقل وکتاب اروپا در قرون وسطی رجوع کنید و سر گذشت این فجایع را که به وسیله ی کلیسا رخ داد رجوع کنید-
و یا در زمان اسلام حمله ی اعراب به خاک ایران زمین_ کشوری که روزگاری مهد تمدن بود_ و همچنین حمله های مکرر مسلمانان به عنوان تبلیغ وبه وجود آوردن وحدتی عالم گیر به اروپا آیا نمایان گر حس محبت آنها بوده؟
بگذریم که هر چه گوئیم کم گفته ایم.
سوال من از شما خوانندگان عزیز این است که چه شد که با این ا هداف زیبا به سرانجامی چنین تلخ مواجه شدیم؟
آیا غیر از آن بود که دین از حوضه ی خود خارج شد و وارد حوضه ای خارج از توانایی خود شد؟
آیا دلیلش این نبود که دین وارد سیاست شد؟
آیا دلیلش این نبود که به قدرت رسید؟
آیا دلیلش این نبود که خواست در امور اجتماعی و عمومی شرکت کند؟
تا آنجه که من مطالعه کرده ام ادیان تا وقتی که در عقلیت بوده اند دارای انسجام و وحدتی مناسب بوده اند و این وحدت نه آزاری به کسی داشت و نه حق آزادی را برای کسی سلب می کرد –اگر هم سلب می کرد برای خود دین داران بود که بنا به خواسته خودشان این اتفاق رخ می داد.-
آن طور که تاریخ نشان می دهد دین به قدرت سیاسی و کشور داری برسد سرانجامی جزء تباهی نداشته و ندارد ولی در حوضه ی شخصی بسیار پسندیده بوده و بسیاری از نیاز های بشری را حل می کرده و در حوضه های عمومی هم می تواند مثمر ثمر باشد و سبب وحدت و اتحاد شود اگر بشود تعاملی بین دین و حکومت ایجاد کرد به نظر می آید مشکلی ایجاد نشود . ولی به شرط آنکه دین دست از قدرت بر کشد .
دوستانی، در ضمن صحبت های خود عنوان کرده اند که دیانت بهایی که هیچگاه دست به کشتاری نزده است! که بخواهید این دین را نیز محدود کنیم و قضیه ی این دین را با بقیه ی ادیان سوا کرده بودند . لازم به ذکر است که دیانت بهایی متاسفانه یا خوشبختانه هیچگاه به قدرت نرسیده است که ما نتیجه ی آنرا ببینیم ولی اگر بر سر قدرت آمد و به خاطر حفظ امور و ... مجبور به چنین عملی شد چه باید کرد ؟ مگر آنکه دولت مردان آن زمان آنقدر منصف باشند که تا چنین اتفاقاتی خواست بیافتد با توجه به آثاری که در بالا ذکر کرده ام -دین باید سبب الفت و محبت باشد. اگر دین سبب عداوت شود، نتیجه ندارد، بی دینی بهتر است زیرا سبب عداوت و بغضاء بین بشر است – دست از کار خود بردارند و از اریکه ی قدرت پائین بیایند که به نظر هیچگاه کسی یا کسانی که بنا به هر علت بر راس قدرت آمده باشند حاضر به پائین آمدن از آن نیستند و نهایتاً در آن زمان هم اصلاحات رخ می دهد و قضایایی که در حال حاضر در ایران کنونی شاهد هستیم در آن زمان هم رخ می دهد.
پس بیائید با هر اعتقاد و دین و با هر نژاد و میهنی که داریم در کنار هم و با هم جامعه و حتی جهانی با آرامش و صلح و وحدت داشته باشیم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد